۱۳۸۹ مرداد ۲۶, سه‌شنبه

دوسست دارم...


عزیزم؟ علیرضای من؟حرفای قشنگت مثل آب رو آتیشه دلم میمونه...
وقتی با این همه ناراحتیم چشم به این نوشته هات افتاد،انگار توو دنیا هیچ غمی ندارم جز دوریه تو...
علیرضا جونم،اگه یک روز کامل هم بشینم و بخوام احساسمو بهت بگم،باز فکر میکنم یه چیزی از قلم افتاده!
وقتی میفهمم داری اشک میریزی راه گلوم بسته میشه و قلبم میخواد از سینه بیرون بیاد...لحظه ای رو که دلم میخواد کنارت باشمو مثل وقتی که پیشم بودی سرتو رو سبنم بزارم ، اشکاتو با دستای خودم پاک کنم و اونقدر نوازشت کنم تا آروم بگیری ولی نمیتونم و از دورن میسوزم...
لحظه ای که گوشام صدای تو رو میشنون،دیگه هیچ چیزو نمیشنون...
چهره ی معصوم و قشنگت با اون اداها و شوخیات که دیوونشون بودم مثل رویا همیشه توو خاطرم و جلو چشامه...
از اینکه منو با اینکه میدونم ایدالت نیستم اما پذیرفتی و دوسم داری ازت ممنونم...
ممنونم که زندگیمو با حرارت وجودت گرم و زنده کردی،هنرمند کوچولوی مهربونم.
دووسست دارم و دلم میخواد فریاد بزنم و بگم " عاشقتم " و مثل خون توو رگهام بهت احتیاج دارم،علیرضا ی من.
علیِِ تو

۲ نظر:

gharibe89 گفت...

به به .. دوتا عاشق ناز .. چقدر هم عاشقونست .. بهتون تبریک میگم ..

نقطه چين ها. . . گفت...

علی رضا و علی..
چه جالب..
دو تا علی...
همیشه عاشق باشین..:-)

یوسف